«تابناک» در قبال لجنپراکنی اخیر سایت انصارنیوز، ارگان انصار حزبالله،
واکنش درخوری داده است. متن کامل این نامه بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
از اینکه وقت گذاشتم و این جملات توهینآمیز و بهقول نویسنده، نه از
روی اسائهی ادب (عجب!) را خواندم شرمندهام… اینکه اینقدر تاب و توان
شنیدن حرفهای مخالف خودمان را نداریم و برایمان فرقی نمیکند که طرف
حسابمان چه کسانی هستند. مقاله (توهیننامه) این نهاد بهاصطلاح حزبالله
که من نمیدانم و هیچ کجای قرآن و شرایع اسلام ندیدم که به احزاب خدا
چنین اجازهای داده شده باشد که بتوانند با بدترین کلمات ممکن و
بیادبانهترین جملات، تمام شخصیت و سابقهی هنری یک مرد، یک استاد را به
حراج بگذارند.
من از نگارندهی این مطالب موهن میپرسم، زمانیکه این مرد به کمک
زلزلهزدگان بم شتافت، انصار حزبالله کجا بود؟ زمانی که استاد «دکان دو
نبش گلویشان» را برای کمک به مردم داغدیدهی بم به حراج بیمنت گذاشته
بودند، شما چه میکردید؟ با این اوصاف، آیا این شما نیستید که
«نمکنشناسی» را به حد اعلای خودش رساندهاید؟ متأسفانه گویا این ادبیات
سخیف که «هر که مخالف من است، فحش و استهزای او رواست» بین طبقهی
بهظاهر اصولگرا تبدیل به یک رسم و عادت شده است.
نوشتن دربارهی فرزند استاد شجریان نیز در واقع گزافه گفتن و جان خسته
کردن است. شما در مورد چه کسی این گونه صحبت میکنید؟ آیا همایون شجریان
اینقدر از نظر هنری پست و کمارزش شده است که برای مطرح شدن نیاز به
رسانهی بهظاهر ملی جمهوری اسلامی ایران داشته باشد؟ البته بر شما انصار
حزبالله که بعید میدانم به غیر از «ربنا»ی استاد در ماه مبارک رمضان
نوای دیگری از این به اصطلاح شما «آوازخوان» شنیده باشید، حرجی نیست که
کنسرتها و برنامههای شلوغ و پربینندهی این هنرمند گرامی را همراه پدر
بزرگوارشان در کشورهای اروپایی و آمریکایی ندیده باشید! مگر این که شما
این حضور و استقبال بینظیر از صدای این دو هنرمند در اقصی نقاط دنیا را
به تبلیغ صدایشان از رسانهی ملی مرتبط بدانید و بار تبلیغاتی این رسانه
را اینقدر وسیع بدانید که جهانیان از صبح تا شام پای برنامههای این
رسانه (متاسفم میگویم رسانه! چه بگویم؟!) مینشینند و از آن تاثیر
میپذیرند!
در آخر میخواهم بگویم، زمانیکه پدران من و امثال من در جبهههای حق
علیه باطل جانشان را بر کف دستشان گذاشته بودند و در مقابل گلولهی دشمن
سینه سپر میکردند، شما انصار به اصطلاح حزبالله کجا بودید؟ نقش یادگاری
کدام گلوله را یدک میکشید که از «همت»ها و «فهمیده»ها و امثال شهید
بزرگوار «متوسلیان» مایه میگذارید؟ همین شماها نبودید که در جریان
برنامههای انتخاباتی یکی از کاندیداها به حق یا ناحق و فقط به واسطهی
اعلام حمایت خانوادهی جمعی از سرداران شهید این ملت بیرحمانه و
گستاخانه به عزیزان و جگرگوشههای این بزرگان توهین کردید؟
آیا شما سخنان امثال فاطمه رجبیها را نمیخوانید و یا نمیشنوید که به
چهار جملهی استاد شجریان چنان تحلیل موهنی میبندید که میدانم نه خدا و
نه بندگان خدا از شنیدن آنها خشنود نمیشوند؟ آیا مصلحتانگاریها به
حزبالله اجازه میدهد که در مورد اهانتهای اشخاصی مثل رجبیها سکوت
اختیار کنند و در مقابل سخنان مخالف عقیدهی حزبالله استاد شجریان این
چنین عنان از کف بدهند؟
خداوند در قرآن میفرماید: «و لاتسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا
الله عدوا بغیر علم کذلک زینا لکل امه عملهم ثم الی ربهم مرجعهم فیبنهم
بما کانوا یعملون» (انعام، ۱۰۸) «معبود کسانی را که غیر خدا را میخوانند
دشنام ندهید؛ مبادا آنها (نیز) از روی ظلم و جهل خدا را دشنام دهند، این
چنین برای هر امتی عملشان را زینت دادیم. سپس بازگشت آنها به سوی
پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل میکردند آگاه میسازد (و پاداش و
کیفر میدهد).»
در تفسیر نمونه آمده است: «هیچگاه بتها و معبودهای مشرکان را دشنام
ندهید، زیرا این عمل سبب میشود که آنها نیز نسبت به ساحت قدس خداوند
همین کار را از روی ظلم و ستم و جهل و نادانی انجام دهند.» در روایات
اسلامی نیز منطق قرآن دربارهی ترک دشنام به گمراهان و منحرفان، تعقیب
شده و پیشوایان بزرگ اسلام به مسلمانان دستور دادهاند همیشه روی منطق و
استدلال تکیه کنند و به حربهی بیحاصل دشنام نسبت به معتقدات مخالفان،
متوسل نشوند.
در نهجالبلاغه میخوانیم که علی (ع) به جمعی از یارانش که پیروان معاویه
را در ایام جنگ صفین دشنام میدادند، میفرماید: «انی اکره لکم ان تکونوا
سبابین و لکنکم لو وصفتم اعمالهم و ذکرتم حالهم کان اصوب فی القول و ابلغ
فی العذر. من خوش ندارم که شما فحاش باشید، اگر شما به جای دشنام، اعمال
آنها را برشمرید و حالات آنها را متذکر شوید (و روی اعمالشان تجزیه و
تحلیل نمایید) به حق و راستی نزدیکتر است و برای اتمام حجت بهتر.»
فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم
فرزند یکی از شهدای دفاع مقدس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر