سلام
دوشنبه ۲۶ امرداد ۱۳۸۸ و ۱۷ آگوست ۲۰۰۹ میلادی
من ابتدا یک خبری رو عرض کنم و اون این است که با توجه به مشکلاتی که برای تلویزیون روژههلات (Rojhelat) در عراق ایجاد کردند، با همهٔ تلاشی که مسئولین این تلویزیون و آقای دکتر نوریزاده به عمل آوردند، برنامهٔ ده دقیقهای بنده رو از برنامهٔ آقای نوریزاده اجازهٔ پخش ندادند و حذف شده؛ مشکلاتی که حالا مفصله. بنابراین ما برمیگردیم به همون روشی که خودمون داشتیم و به مسیرهای مختلفی که شما دریافت میکنید و نکاتتون رو هم برای بنده مینویسید تا بنده هم استفاده بکنم و به خدمت خودتون پیشنهاداتتون رو برگردونم تا اینکه انشاءالله بتونیم این مسئلهٔ اطلاعرسانی رو در جنبش به طرز مطلوبی حل بکنیم؛ به شکل رادیو یا تلویزیونِ خود جنبش که دیگه گرفتار این و اون نباشیم.
نکتهٔ دومی که میخواستم بگم پیرو بحثهایی که قبلاً کردیم؛ در این مرحلهای که الان جنبش قرار داره و هم کودتاچیها دنبال اینند که موج سبز مردم رو خسته بکنند، فرسوده بکنند، بترسونند و هم ما در مبارزهای که داریم، یکی از مسیرهای مبارزهمون این است که کودتاچیها رو فرسوده بکنیم، در این مرحله اونی برندهست که امیدش بیشتره؛ اونی برندهست که تحرکش بیشتره؛ اونی برندهست که عمل میکنه، دیگری عکسالعمل میکنه؛ ابتکار میزنه، طرف مقابل رو وادار میکنه به عکسالعمل. بنابراین کسی که ابتکار داره، عمل میکنه، بهتر میتونه طرف مقابل رو فرسوده کنه. در این مسیر بسیار لازمه که جنبش دائماً جبهههای متعدد باز بکنه؛ مثلاً خانوادههای زندانیها، کمیتهٔ مادران داغدار، آکسیونی که شنبهها در پارکها جمع میشند که قبلاً صحبتش رو کردیم، تظاهرات پراکنده، رفتن به محلهایی که اونها مشکل دارند، تظاهرات برقآسا، شعارنویسی، انواع کارهایی که جبهههای جدید ایجاد میکنه، اونها رو وادار به عکسالعمل میکنه و انصافاً باید گفت در چند روز گذشته، آقای کروبی که به حق باید او رو دلاور جنبش سبز نامید، با باز کردن جبههٔ جدید که افشاگری جنایات سرکوبگرها بود، سردرگمی و سرگیجهٔ بزرگی ایجاد کرد براشون و ستون فقراتی رو از سرکوبگرها شکوند که ابعادش نه فقط ایران رو فرا گرفت، بلکه به تمام دنیا رفت؛ بهخصوص دنیای اسلام و دنیای عرب رو تکون داد. جالب بود که اونها وقتی فکر کردند که با همون روشهای لاتبازی که در ده دوازده سال گذشته کردند، به دفتر روزنامهٔ اعتماد ملی حمله میکنند و با واکنش جنبش مواجه شدند، جا زدند و عقبنشینی کردند و رفتند روزنامه رو در چاپخونه، به حکم دادستانی توقیف کردند. به هر حال این آکسیون، ابتکارش در دست آقای کروبیه؛ ایشون خواسته که امروز دوشنبه، اون تجمعی رو که دعوت کرده بود، نیاند، لغو بشه؛ ما هم باید گوش بکنیم. به هر حال یادمون باشه که در آنچه که آقای کروبی گفته در مورد افشاگریهایی که در مورد جنایات جنایتکارها گفته، حواسمون باشه که احتیاطمون رو بیشتر بکنیم؛ حواسمون باشه ولی این نباید باعث بشه که ترس، یک وقت خدای نکرده، بر جنبش غلبه بکنه؛ یک نقطهٔ بهینهای داره.
اما بریم سر موضوع دیگهای که وعده کرده بودیم امروز صحبت بکنیم؛ اگر یادتون باشه ما ستاد کودتا رو به رهبری آقا مجتبی خامنهای مطرح کردیم با آقای وحید که منشیه؛ آقای حسین طائب مهرهٔ کلیدی این پنج نفر هستش که تیم بازجوییش که این سناریوها رو درست میکنه آقای نقدی و سرکوبش هم که آقای محقق که از اون گردان حبیب از لشکر حضرت رسول از اونجا با آقا مجتبی خامنهای آشنا بوده و این لباسشخصیها و این جنایتها زیر نظر آقای محققه. در وزارت اطلاعات هم علیرغم اعتراضات بسیاری از پرسنل وزارت اطلاعات، آدمهایی مثل آقای شکری، آزاده و علوی با آقای حسین طائب همکاری میکنند و جالبه که آقای احمدینژاد هم با همهٔ بدنامی که داره، اما با فشار ستاد کودتا آخرش حاضر نشده که آقای طائب رو به دلیل بدنامی زیادی که آقای طائب داره، بپذیره که بگذاره به عنوان وزیر اطلاعات و اخباری که من دارم این است که آقای طائب به دلیل افشاگریهایی که علیه اش شده، حتی در درون خانواده و اطرافیان خودش هم مشکل داره. آقای احمدی مقدم فرماندهٔ پلیس که عضو دیگهٔ ستاده که بازجویش آقای اشتری بود، این کارها رو هماهنگ میکنه و آقای رادان مسئول این سرکوبهاییست که از پلیس شکل میگیره. آقای سعید جلیلی که بولتننویس بیت رهبری بوده و زیر دست آقا مجتبی خامنهای بوده، دبیر شورای امنیت کشوره، رئیس تیم مذاکره کنندهٔ هستهای ایران هم ظاهراً ایشون هست و عضو دیگهٔ این ستاد جنایتکاره. من این رو هم همینجا بگم، بچههای خارج از کشور اقداماتی رو شروع کردند که آقای جلیلی رو به کشورهای غربی معرفی کنند، سوابقش رو و دخالتش رو در آدمکشیهای موجود و ایشون پاش رو از کشور بگذاره بیرون، اگر بتونند مدارکی رو جمعآوری بکنند که توقیفش بکنند یا پروندههایی رو علیهش باز بکنند، جنایتهایی که درش دخالت داشته و غیر از اون، تظاهرات علیهش راه بیاندازند و بیش از پیش معرفیش کنند؛ هرجای دنیا که پاش رو بگذاره از دست بچههای ایرانی در امان نخواهد بودو آقای عزتالله ضرغامی که فکر میکنم قبلاً به اشتباه نوشته بودیم محمد ضرغامی، سرپرست صداوسیما، بخش تبلیغاته که البته ایشون کسی که رابطهٔ نزدیکتری با بیت داره آقای پورمحمدیه که رئیس یکی از شبکههای تلویزیونه و او خیلی به آقا مجتبی خامنهای و خود آقای خامنهای نزدیکه؛ ولی به هر حال این مسئولیت با آقای ضرغامیه و آقای عزیزجعفری فرماندهٔ سپاه در قسمت سرکوب، درواقع آقای حجازی هماهنگ میکنه و تا حدی هم حفاظت اطلاعات سپاه، کارهای اطلاعاتی رو سعی میکنند همکاری بکنند؛ ولی آقای عزیزجعفری، علیرغم اینکه جزو این تیم جنایتکاره، اما بازیگر فعالی نیست و خیلی بازیش هم نمیدند و خیلی هم محرم نیست در این تیم.
حالا مجموع این بحثی که اینجا کردیم، اگر بخواهیم خلاصه بکنیم، این میشه که تیم سرکوب بنابراین آقایان محقق، رادان، حجازی شکلش دادند و تیم اطلاعاتی آقایان نقدی، اشتری، شکری، مثل کمیسیون این ستاد کودتا هستند؛ بیرون از این جمع یک تیم پشتیبان سیاسی، آقا مجتبی برای خودش داره که آقای حدادعادل، آقای کوثری و آقای فدایی در مجلس با این تیم سعی میکنند که پشتیبانی سیاسی آقا مجتبی و ستاد کودتا رو فراهم بکنند و البته صندوق مهر که قبلاً صحبتش رو کردیم و پول از دولت میگیره و ظاهراً یک وظایفی داره؛ ولی کلی کارخونه و معدن و اینها خریده که حالا لیستش رو بعداً داریم سعی میکنیم جمعوجور کنیم و منتشر بکنیم، به مسئولیت آقای عیسی رضایی، پولش رو درواقع صرف این ستاد کودتا میکنند.
من نکتهای که می خواستم عرض بکنم این است که در این اسامی که صحبت میشه، همونجوری که قبلاً هم صحبت کردیم، بسیار لازمه که اطلاعات، عکس، آدرس و مشخصات این آدمها هرچه بیشتر دربیاد، منتشر شه؛ آدرسهاشون، تلفنهاشون، دوستانشون، فامیلهاشون، که مردم بتونند که به اینها فشار بیارند؛ افشاشون بکنند و نشون بدند که نمیتوانند جنایت بکنند، بچههای مردم رو بکشند، دستگیر بکنند، شکنجه بکنند و اونوقت زندگی عادی هم در اجتماع داشته باشند و نکتهٔ دیگه، همین کار رو باید با اون کسایی که احتمالاً آقای احمدینژاد میخواد به عنوان وزیر معرفی بکنه هم باید کرد؛ کسانی که میخوان بپذیرند وزیر کابینهٔ کودتاییِ اجنبیساختهٔ آقای احمدینژاد بشند، باید بدونند که از افشاگری در امان نیستند و خائنین به ملتند؛ بنابراین اونها هم مشخصات و آدرس و تلفنشون باید منتشر بشه.
عرضم رو همینجا تموم میکنم. تا فردا، شاد و پیروز و موفق باشید!
[انگشتانشون رو به شکل V گرفتند]
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر