۱۳۸۸ تیر ۱۹, جمعه

برای پسرم که امروز بی‌گناه سیلی خورد - عبدالجبار کاکایی

پسرم! به تن‌های تکیده‌ای که در لباس من سال‌های پیش جنگیدند شک نکن. به قهرمانان قصه‌های من شک نکن. به رودخانه‌های خون آلود اروند و کارون شک نکن به تن‌های مجروح تنگه‌ی چزابه شک نکن به بدن‌های خاک آلود دشت‌های مهران شک نکن فقط به حشره‌ای شک کن که در لباس من خزیده بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر