خب مگه همهء ما نمی دونستیم رای شورای نگهبان چی قرار بود باشه؟
دلیلی برای افسرده شدن وجود نداره.اونی که افسرده میشه ،بازی رو می بازه
امشب هیچ صدایی از کوچهء ما نیومد .من امشب تک و تنها توی کوچه مون الله اکبر گفتم .تنها بودم ولی گفتم. که به همسایه های غمگین مون بگم کار ما هنوز تموم نشده.نمیدونم این قصه تا کجا جلو میره اما این آخرش نیست. هنوز خیلی زوده برای افسرده شدن
میدونین؟! من یه چیزی رو برای خودم حل کردم.حتی اگه از این جلوتر هم نریم،چیزی رو از دست ندادیم.ما خیلی چیزا به دست آوردیم.ما تو این روزا یاد گرفتیم که چطور خشممون رو کنترل کنیم و با سکوت حرف بزنیم.ما یاد گرفتیم که ایده آل هامون رو کنار بگذاریم و روی نقاط مشترکمون حرکت کنیم نقاط مشترکی که گرچه برای همه ما بهترین نیست، اما مناسب ترین گزینه ست برای اینکه هر کدوممون یک قدم به جلو حرکت کنیم .ما توی این روزا دوباره همدیگه رو پیدا کردیم.توی کوچه ها روی پشت بوما .توی خیابون.توی اینترنت....تو تمام دنیا ما دوستهایی پیدا کردیم که نقطهء دوستی مون باهاشون "انسان بودن"و "آزادی" بود. آدمایی که تا دیروز این دولت و این رئیس جمهور رو نماینده ء ما میدیدن،آدمایی که ما رو تروریست میدونستن و از ما میترسیدن،امروز اومدن کنار ما.حساب ما رو از دولت مون جدا کردن.به همدردی ما ،شعار دادن،با ما برای عزیزانمون گریه کردن ،برای ما شعر گفتن،نقاشی کشیدن،ترانه ساختن.اینا چیزای کمی نیستن.حیفه که اینا رو نبینیم.شادی و سرزندگی ما صد برابر بیشتر از افسردگی مون به هم منتقل میشه.دست هم رو بگیریم و ادامه بدیم
۱۳۸۸ تیر ۱۱, پنجشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر