متن کامل مصاحبه عباس سلیمی نمین با اعتماد ملی:
آيا ميپذيريد كه در انتخابات بهطور قاطع از آقاي احمدينژاد حمايت كرديد؟
بله. البته من در مقام مقايسه كانديداهاي انتخابات رياستجمهوري به اين نتيجه رسيدم كه بايد از احمدينژاد حمايت كنم.
پس بايد تبعات اقدامات احمدينژاد مانند انتصاب مشايي در پستهاي مهم و بركناري وزرايي مانند اژهاي را بپذيريد؟
احمدينژاد عملكردهاي مثبت و منفي بسياري در طول دولت نهم داشت.من هم مواضع خود را نسبت به عملكردهاي منفي او در آن چهار سال بيان كردم. در آن سالها انتصاب كردان، رحيمي و برخي ديگر از عملكردهاي منفي احمدينژاد را نقد كردم و صرف حمايت يكجانبه مطرح نبود. من انساني نيستم كه اگر از كسي حمايت كردم به دنبال راهي باشم تا خطاهاي او را بيان نكنم.
به عنوان مثال در مورد انتصاب مشايي به سمت معاون اولي احمدينژاد چگونه اعتراض كرديد؟
در مورد انتصاب مشايي انتقادات جدي وجود دارد. اصولگرايي حكم ميكند كه در برابر اين اقدام بايستيم و حرف خود را بزنيم. من هم هفته گذشته در نامهاي انتقادات خودم را نوشتم.
چه مسالهاي در انتصاب كردان و حذف اژهاي سبب اعتراض اصولگرايان شد؟
متاسفانه احمدينژاد به هر دليلي به راي و نظر مردم در موضوعاتي مانند مشايي، كردان و… توجه نميكند كه اين ويژگي جزو شاخصههاي اصولگرايي و منطبق بر ويژگيهاي اصولگرا بودن نيست. اصولگرايي نسبت به مباني اعتقادي و نظر مردم پايبندي دارد و نظر مردم را ركن اساسي ميداند كه متاسفانه احمدينژاد به اين مولفهها توجه نميكند.
آيا مشكل شما فقط با مشايي است؟
اگر احمدينژاد در مورد افراد ديگري كه صالح نميدانم، پايداري كند، باز هم او را نقد خواهم كرد.
با تمام اين انتقادات چرا كماكان از احمدينژاد حمايت ميكنيد؟
حمايت را نبايد به مثابه يك چك سفيد پنداشت. حمايت ما از كارهاي خوب است بنابراين يك فرد خاص نبايد مبناي حمايت قرار گيرد. اگر احمدينژاد كارهاي خوب انجام دهد قطعا مورد تاييد قرار ميگيرد و اگر كارهاي ناشايست انجام دهد مورد تاييد قرار نخواهد گرفت. از سويي نگاه ما به احمدينژاد، نگاه حزبي نيست كه او را رد يا تاييد كنيم و بيش از كساني كه خود را اصلاحطلب ميدانند به اصلاح برخي خطاها ميپردازيم.
فكر نميكنيد اگر احمدينژاد به حزبي وابستگي داشت، آن حزب بايد در قبال عملكرد او به افكارعمومي پاسخ ميداد؟
حزبي بودن رئيسجمهور داراي مزايا و معايبي است كه شما به يك نكته مثبت آن اشاره كرديد يعني اگر حزبي در ميان باشد، رئيسجمهور بايد به آن حزب پاسخ دهد اما از سويي اگر حزب دچار مشكل شود، رئيسجمهور هم دچار مشكل ميشود و اگر حزب منافع عمومي را فداي مصالح خود كند، رئيسجمهور هم بايد به دنبال آن سياست رود.
پس عدم وابستگي احمدينژاد به احزاب را تاييد ميكنيد؟
احمدينژاد به هيچ حزبي پايبند نيست و به حزبي تعهد ندارد كه از جهاتي مثبت و از جهاتي منفي است.البته گويا آقاي مشايي ايدئولوگ حزب شخصي احمدينژاد است و جامعه اين امر را پسنديده نميداند زيرا آقاي مشايي را داراي شخصيتي نميدانند كه به احمدينژاد خط فكري دهد.
يعني معتقديد كه مشايي در اتفاقات اخير نقش داشته است؟
بله. متاسفانه در موضوعات اخير احمدينژاد نشانههايي از خود بروز داد كه به نظر ميرسد ناشي از القائات فكري مشايي است.
يعني شخص احمدينژاد نقشي در اين رخدادها نداشت؟
اين رخدادها از سويي ميتواند ناشي از غرور احمدينژاد باشد. او دچار غرور شده است و شايد 24 ميليون راي در انتخابات عامل اين غرور باشد. متاسفانه غرور ميتواند به انسان لطمه بزند. بنابراين بايد از خدا بخواهيم كه پيش از رسيدن به تهذيب نفس دارايجايگاههاي رفيع نشويم.
چه راهكاري براي خروج كشور از وضعيت فعلي داريد؟
هر كس بايد به يكسري از اصول پايبند باشد تا جامعه داراي ثبات شود و همه از ثمرات آن بهره بگيريم.بايد به عنوان دلسوزان نظام حافظ ثبات كشور باشم و بتوانيم نقشي در ارتقاي جامعه ايفا كنيم.مهدي كروبي، ميرحسين موسوي و احمدينژاد و همه نيروها ميتوانند در اين مسير مبارك گام بردارند و پايبندي خود را به اصول نشان دهند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر